آخرالزمان در سينماي امروز (1)

ساخت وبلاگ

آپوکاليپسيا آخرالزمان از موضوعات قديمي در عالم سينما به شمار مي‌آيد. مي‌توان گفتاز فيلم‌هايي مانند:«متروپليس» (فريتز لانگ) در سال 1927 و «چيزهاي آينده» (ويليام کامرون منزيس) در سال 1936 گرفته تا «جنگ دنياها» و «روز استقلال» و...فيلم‌هايي که اغلب از دل هاليوود بيرون مي‌آيد، هاليووديکه اساساً توسط صهيونيست‌هاي سرمايه‌دار پاگرفت. پس بي‌جهت نيست که محتواياين آثار، همواره آخرالزمان را از ديدگاه‌هاي صهيونيسم مسيحي و يهودي بهنمايش گذارده است. انتظار «پايان روزها»، «تلاش نيروهاي ضدّ مسيح برايغلبه بر زمين» (بنا برآنچه در «مکاشفات يوحنا» در عهد جديد آمده)، ظهورمسيح موعود و بالاخره وقوع نبرد «آرماگدون» از جمله موضوعاتي است که بهانحاء مختلف و با انواع زبان و بيان امروزي، در اقسام قالب‌هاي درام ازقبيل:«علمي- تخيلي»، «هراس»، «حادثه‌اي»، «ملودرام»، «پليسي» و حتّي «کمدي» و فيلم‌هاي «کودکانه» بر پردة سينماها رفته و مي‌رود. امّا در اينميان، در سال 2006 اتفاقي افتاد که شايد بتوان آن را در تاريخ سينما،بي‌نظير دانست و آن ساخت فيلم «رمز داوينچي» (براساس کتابي که 3 سال پيشاز آن به وسيلة «دن براون» تاليف و انتشار يافت) بود که براي نخستين بارتلاش‌هاي مختلف نيروهاي گوناگون از جمله عوامل فرهنگي و هنري در طول قرونمتمادي و به خصوص سينما در جهان امروز را براي زنده نگه‌داشتن آرمان مسيحموعود صهيونيست‌ها، در برابر ديدگان عموم قرار مي‌داد.موضوع اصلي «رمزداوينچي» (برخلاف آنچه در تبليغات سرسام‌آور جهاني مورد تأکيد قرار گرفت واز جانب بعضي نويسندگان و منتقدان وطني هم دنبال شد!) اساساً راجع به فرقةواتيکاني «اپوس دي» به نظر نمي‌آمد. طرح سوژة انحرافي فرقة «اپوس دي» دررسانه‌ها ي مختلف غرب بيشتر براي سرپوش گذاردن بر محتواي اصلي فيلم بود وشايد هراس برخي از صاحبان رسانه‌هاي فوق نسبت به افشاي رازي (که همچونبرخي شخصيت‌هاي اصلي خود اثر) معتقد بودند هنوز زمان آشکار شدن آن نرسيدهاست!! رازي که حافظش يک انجمن سرّي يهودي معرفي شد به نام «خانقاه صهيون» (ريشه‌هاي فکري صهيونيسم امروز) که ادعا شده در اوايل هزارة دوم ميلاديتوسط يکي از پادشاهان فرانسه (به نام «گاد فروي دو بويلون» که مسيحي بوده) و طي جنگ‌هاي صليبي هم فاتح «اورشليم» شد، به وجود آمده تا راز مهمباقيمانده در خانواده او را حفظ نمايد. قصه از اينجا و با باز شدن گوشه‌هايي از راز «انجمن اخوت خانقاه صهيون»، شروع مي‌شد، به اين ترتيب که:بعداز اينکه شخصيت‌هاي اصلي فيلم يعني پرفسور رابرت لنگدن» (متخصص آمريکايينشانه شناسي مذهبي با بازي تام هنکس) و «سوفي ني وو» (متخصص رمز گشاييپليس پاريس با ايفاي نقش ادري تاتو) متوجه مي‌شوند که مسئول موزة لوورپاريس (از رهبران خانقاه صهيون که ضمناً پدر بزرگ سوفي هم بوده) به دليلافشاي راز مهمي که قصد داشته آن را در اختيار نوه‌اش بگذارد، به قتلرسيده، طي درگيري‌ها و فراز و نشيب‌هايي که گام به گام باعث مي‌شودگوشه‌هايي از راز ياد شده بر آنها معلوم گردد، به ويلاي يکي از دوستانپرفسور لنگدن به نام «سر لي تيبينگ» (تاريخ شناس برجستة کالج سلطنتيانگليس که از سوي ملکه لقب شواليه گرفته و تحقيقات مفصلي دربارة همان رازمهم دارد) پناه مي‌برند. «سر لي» براي سوفي، اسرار «انجمن مخفي خانقاهصهيون» را برملا مي‌کند. او با تکيه بر تابلوي «شام آخر» لئوناردوداوينچي، ادعا مي‌کند که مقصود از «جام مقدس» که ساليان متمادي محل بحث وفحص عيسويان بوده، واقعاً يک شيء نبوده بلکه يک فرد و آن هم يک زن به ناممريم مجدليه است که برخلاف تمامي روايات تاريخي، همسر حضرت عيسي مسيح شدهو از او نسلي به وجود مي‌آورد. از همين جهت او از اورشليم گريخت و درفرانسه توسط يهوديان محافظت شد!!(جل الخالق ! يهودياني که خود باعث و بانيمصلوب شدن عيسي مسيح شده بودند، حالا از ذرية او مراقبت مي‌نمايند!!) قرن‌ها بعد، نسل او يعني همان فرزندان عيسي مسيح با سلسله‌اي از پادشاهانفرانسه در آميختند که يکي از نوادگانشان ، همان «گاد فروي دو بويلون» فاتحاورشليم و بنيانگذار «انجمن مخفي خانقاه صهيون» بوده است. او براي حفاظتاز اسنادي که افشاگر راز مريم مجدليه است ، شواليه‌هايي را به نگهباني ازآنها مي‌گمارد و يهوديان انجمن در طول تاريخ، حافظ آن راز و فرزندان مسيحشدند تا مسيحيت واقعي به دور از تعرض کليسا باقي بماند!!! در «رمزداوينچي» ادعاي محافظت از راز مسيحيت، بزرگترين ترفند براي پوشاندن ماهيتصهيونيستي طراحان قصه بوده و البته اين قضيه ساختة دست بشر به نظر نمي‌آيدو پشتوانه و زمينه‌اي تاريخي و کهن دارد. شايد از همان اوايل هزارة دوم کهفرقه‌هاي مخفي و تصوف يهود تحت عناويني مانند «کابالا» و «فرانکيسم» بهوجود آمدند و با سوء استفاده از وضعيت نابسامان کليساي قرون وسطي و رنجيکه مسيحيان معتقد از اختلافات رهبران مسيحيت مي‌بردند، قصد کردند کهبالاخره به انزواي هزار سالة يهوديان پايان بخشند. از همين رو براي جذبمسيحيان به فرقه‌هاي مخفي خود (که در اصل يهودي منش بودند) خود را پيرومسيحيت اوّليه و مخالف مسيحيت تحريف شدة کليسا معرفي نمودند، بنابراينبسياري از مسيحيان را به فرقه‌هاي خود جلب کردند. بعداً مدعي شدند کهاساساً حضرت عيسي بن مريم در واقع مسيح اصلي نبوده و بشارت دهندة مسيح بنداوود بوده که در آينده ظهور مي‌کند.ادعاي حفاظت از ذرية آن مسيحاوّليه هم يکي ديگر از همان ترفندهايي بود که مسيحيان را نسبت به حضرتعيسي مسيح (ع) بي‌اعتقاد ساخته تا آنها را براي ظهور مسيح جديد (در واقعاز ميان يهوديان) آماده نمايد.نکتة جالب آنکه حتي تئودور هرتزل (بنيانگذار تفکر صهيونيسم در اواخر قرن نوزدهم) هم در ابتدا مردم را بهمسيحيت دعوت مي‌کرد و خود را پيرو مسيحيت واقعي معرفي مي‌کرد. نويسندةداستان (دن براون) و سازندگان فيلم «رمز داوينچي» اين بار برخلاف معمولايدئولوژي پردازان هاليوود، (شايد عمداً) خيلي شعاري و واضح، عقايد خود رابيان کرده و برخلاف آنچه که در خود فيلم مطرح مي‌شود، به لابه‌لاي قصه‌هاو داستان‌ها و موسيقي پر نماد و مملو از سمبل نرفته‌اند. (در کتاب و فيلممطرح مي‌شود که در طول تاريخ بسياري از هنرمندان پيرو خانقاه صهيون، درعين حال افشاگر راز مريم مجدليه يعني همان «جام مقدّس» و فرزندان مسيحبوده‌اند، يعني در واقع ايدئولوژي صهيون را تبليغ کرده‌اند و از اساميافراد و آثار ذيل صريحاً نام برده مي‌شود: لئوناردو داوينچي که از اربابانخانقاه بوده تا ويکتور هوگو و بوتيچلي و ايزاک نيوتن و بتهوون و سمفوني «فلوت سحرآميز» و... حتّي والت ديزني و قصه‌هاي معروفش مثل سيندرلا و سفيدبرفي و زيباي خفته و... و کارتون‌هايي مثل «شير شاه» و «پري دريايي» و «هري پاتر» و... چرا که همگي به دنبال بانو يا فرزندان و نسل گمشده و همانراز جام بوده‌اند. البته شخصاً به آنها کارتون‌هايي همچون «هاچ زنبور عسل» و «حنا، دختري در مزرعه» که سال‌ها از تلويزيون پخش مي‌شد را هم اضافهمي‌کنم !!)در نقاط مختلفي از کتاب و فيلم به نشانه‌ها و خصوصاً علامتمخصوص صهيونيسم (يا همان ستارة داوود) به طور واضح اشاره مي‌شود. بارها درفصل‌هاي گوناگون، بر مثلث‌ها و هرم‌هاي مستقيم و وارونه و ترکيبشان کهعلامت صهيونيسم را مي‌سازد، تأکيد مي‌شود و آن را در تصاوير متعددي بهنمايش در مي‌آورند. در ديالوگ‌هاي توضيحي مابين شخصيت‌هاي فيلم و مونولوگطولاني «سر لي تيبينگ»، و همچنين بعداً در توصيفات ديگر پرفسور لنگدن،علامت صهيونيسم، نشانة تقدس زن و مرد، تعادل ارتباط آنها و قدرت بشريتتلقي مي‌شود و حتّي بر سر درِ عبادتگاه «راسلين» (انتهاي آدرسي که از رازو رمزهاي پدر بزرگ سوفي حاصل مي‌شود و در اواخر فيلم هم، مکان اصلي خانقاهصهيون و هواداران نسل عيسي مسيح و مريم مجدليه معرفي مي‌شود)، همان علامتصهيونيسم به طور شفاف در کادر دوربين قرار مي‌گيرد. اين فرقه هماکنون نيز تحت عنوان «کابالا» (انجمن تصوف يهود) فعال است و البته اينروزها ديگر مخفي نبوده و بنا به دست و دلبازي رؤساي سرمايه‌دارش که حاکمبر عظيم‌ترين کمپاني‌ها و مؤسسات صنعتي، تجاري و رسانه‌اي دنيا هستند،کاملاً علني فعاليت مي‌کند. جالب است بدانيد رهبر 75 سالة اين فرقهبه نام «فيوال گروبرگر» که اينک با نام «فيليپ برگ» شناخته مي‌شود و بهنوشتة روزنامة ديلي ميل از قدرتمندان پشت پردة هاليوود است، به کمک همسرشو به طور آشكار «مرکز آموزش کابالا» را تأسيس نموده و بسياري ازهنرپيشه‌هاي معروف را به خود جلب کرده، از جمله: «مدونا»، «اليزابتتيلور»، «باربرا استرايسند»، «ديان کيتن»، «دمي مور»، «بريتني اسپيرز»، «وينونا رايدر»، «ميک جاگر» و حتّي از فوتباليست‌ها «ديويد بکام» و زنش رابه عضويت فرقة مزبور درآورده است.طور قطع نمي‌توان دربارة علّت طرحواقعياتي که در «رمز داوينچي» به عنوان راز و رمزهاي کهن صهيونيسم بيانمي‌شود، اظهار نظر کرد. برخي اعتقاد دارند، همانطور که در خود فيلم،پرفسور «تيبينگ» براساس مدارک و مستندات، تأکيد مي‌کند که با گام نهادن درهزارة جديد، زمان افشاي راز خانقاه صهيون هم فرا رسيده، چرا که بدين وسيلهمي‌توان زمينه‌هاي ظهور مسيح بن داوود و وقوع آرماگدون را فراهم آورد (کهطبق پيش بيني‌هاي اونجليست‌ها و صهيونيست‌هاي مسيحي و يهودي، در هميناوايل هزارة سوم و خصوصاً طي يک دهة نخستش اتفاق مي‌افتد)، بنابراين کتابو فيلم «رمز داوينچي» هم به همين دليل و براي افشاي راز «جام مقدّس» توسطمحافل سينمايي وابسته به خانقاه صهيون (يا فرقة کابالا) ارائه شدند تاهواداران مسيح يهودي را آگاه سازند. برخي نيز بر اين باورند که به هميندليل تغيير هزاره و تلاش صهيونيست‌ها براي فراهم آوردن شرايط «آرماگدون» وظهور مسيح موعود بود که در 11 سپتامبر 2001، حادثة برج‌هاي دوقلوي تجارتجهاني در نيويورک به وقوع پيوست تا شاهد لشکر کشي سپاه و ارتش حاکمانصهيونيست آمريکا (نئو محافظه کاران اونجليست) به خاورميانه و مکان اصليرخداد «آرماگدون» باشيم.از همين رو مي‌توان فيلم‌هاي آپوکاليپسي سينمارا به دو دورة زماني قبل و بعد از «رمز داوينچي» تقسيم کرد. دوران قبل ازبه ميدان آمدن اثر فوق، دوران پنهان کاري و سر به مهر نگه داشتن «رازخانقاه صهيون» و «جام مقدّس» بود و امروز پس از نمايش «رمز داوينچي» ديگرشمشيرها از رو بسته شده است. ديگر دشمن به اصطلاح کاملاً رو بازي مي‌کند. حالا مي‌توان دريافت:کهچرا مثلاً شهر آزاديبخش فيلم «ماتريکس»، هم‌نام «صهيون» و همان خانقاهمخفي يهودي‌هاست و زايان (تلفظ انگليسي صهيون) ناميده مي‌شود؟که چرااين‌چنين براي داستان نه چندان تازه‌اي به نام «هري پاتر» هزينه‌هاي سرسامآور صرف مي‌شود؟ که چرا از آن همه امپراتوران خونخوار روم، فقط ماجراي «تيتوس» که يهوديان را قتل عام کرد به فيلم برگردانده مي‌شود؟حالامي‌توان متوجه شد که قضاياي نمايش مناسک جنسي که در اغلب فيلم‌هايهاليوودي نمودي فريبنده دارد از کجا ناشي مي‌شود و اصلاً آن کالت‌هاي عجيبو غريب عرفان جنسي از چه تفکر و مشربه‌اي تغذيه مي‌شوند و يا برخيهواداري‌هاي افراطي و فمينيستي از حقوق زنان از کجا آب مي‌خورد.آري،شمشيرها از رو بسته شده‌اند، حالا صهيونيست‌ها هم مأموران فرهنگي‌شان رااز پشت پرده بيرون انداخته‌اند. شايد هم اينها مأموران سوخته‌اي بوده‌اندو از اين پس، برنامه و طرح‌هاي تازه‌اي در دستور قرار گرفته است.
 

جدیدترین و بروزترین ها...
ما را در سایت جدیدترین و بروزترین ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یوسف فرهنگ youseffarhang بازدید : 189 تاريخ : 1 / 12 / 1393 ساعت: 23:41