نبرد آخرالزمان

ساخت وبلاگ

طيسال‌هاي اخير، انتشار برخي مقالات و اخبار پيرامون واقعة «آرماگدون» ذهنبسياري از علاقمندان به پيشگويي‌هاي مربوط به آخرالزمان را متوجه اينواقعه كرده است و حتي، برخي را واداشته كه به دنبال كشف ردپاي اين پيشگوييمورد ادعاي مسيحيان صهيونيست در ميان اخبار، متون و روايات اسلامي‌برآيندو تلاش كنند كه به نحوي اين واقعه را با واقعة «قرقيسيا» كه در متوناسلامي و روايات منقول از سوي حضرات معصومين(ع) بدان اشاره شده است، منطبقسازند.مقالة حاضر به بررسي اين دو واقعه و سنجش وجوه اشتراك و افتراق آن‌ها مي‌پردازد.

قرقيسيا

1. موقعيت جغرافيايي قرقيسيا

قرقيسيا،شهركي است كه در شمال كشور سوريه، در استان «الجزيره» و در شش كيلومتريشهر «رقه» در محل التقاي دو رود فرات و خابور قرار دارد.1 اين شهر پيش ازاسلام «كيركسيون» نام داشت و در سال 19 ق. به دست مسلمانان فتح و قرقيسياناميده شد. خرابه‏هايي از قرقيسيا نزديك «ديرالزور» از شهرهاي سوريهكنوني و نزديك به مرزهاي عراق باقي‌مانده كه فاصلة آن تا تركيه نيز نسبتاًنزديك است.2 قرقيسيا حدود 100 كيلومتر با عراق و 200 كيلومتر با تركيهفاصله دارد.3

2. پيشگويي روايات دربارة قرقيسيا

رواياتمتعددي دربارة اين منطقه و حادثة بزرگي كه در آن رخ خواهد داد، نقل شدهاست كه تنها به نقل يك مورد از آن‌ها به ذيل اين عنوان اكتفا مي‌كنيم؛
حضرتامام محمدباقر(ع) از «مسير»، فاصله تا قرقيسا [قرقيسيا] را مي‏پرسند و اوپاسخ مي‏دهد كه همين نزديكي‏ها در ساحل فرات قرار دارد. آن حضرت(ع) صحبتخود را چنين ادامه مي‏دهند:اما در اين ناحيه واقعه‏اي رخ خواهد داد كهمانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمان‌ها و زمين را آفريد،اتفاقي نيفتاده و تا زماني كه آسمان‏ها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاقنخواهد افتاد. سفره‏اي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سيرمي‏شوند.4

3. نبرد بزرگ قرقيسيا

اصلي‏ترين حادثه‏اي كه در قرقيسيا رخ مي‏دهد، جنگ و آشوبي است كه «سفياني» شاخص‏ترين طرف درگير آن است:سفياني... در طول مسير عراق سپاهيان او وارد قرقيسيا مي‏شوند و جنگي سخت به راه مي‏اندازند كه صد هزار نفر در آن كشته مي‏شوند.5

4. انگيزه رويارويي و درگيري

مطلبيكه به طور اتفاق در روايات ذكر شده، اين است كه علت وقوع جنگ قرقيسيا،گنجي است كه فرات آن را نمايان مي‏كند و اين گنج ممكن است همان‏طور كه درروايات تصريح شده از جنس طلا و نقره باشد و نيز احتمال دارد كه از جنسديگري [مانند نفت يا غير آن] باشد.6

5. زمان جنگ

سفيانيدر ماه رجب سر به شورش برمي‏دارد و نبرد قرقيسيا در زمره فعاليت‌هاي وي برشمرده شده است، اما از آنجا كه سفياني ابتدا بر شام مسلط مي‏شود و آخرينمتحدانش در اين منطقه ـ يعني قوم بني كلب - در ماه رمضان با او بيعتمي‏كنند،7 و نيز رواياتي كه حاكي از آغاز جنبش‌ها، نمايان شدن جمعيت‏ها وابتداي جنگ‌ها در ماه شوال هستند، به احتمال بسيار قوي، معركه قرقيسيا درماه شوال پيش از ظهور بر پا خواهد ‏گرديد.8

6. طرفين درگير در قرقيسيا

باتوجه به انگيزة جنگ در قرقيسيا كه صرفاً تصاحب ثروتي هنگفت مي‌باشد، فرضاين كه در اين ميدان بيش از دو طرف درگير خواهيم داشت، مطلب دور از ذهنينيست، كما اين كه در روايات نيز چنين مطلبي را مي‏توان مشاهده كرد؛ به طورخلاصه مي‏توان گفت كه حاضران در اين ميدان نبرد عبارتند از:ـ ترك‌ها [كه احتمالاً منظور روس‌ها باشد]: كه در جزيره (بين‏النهرين) نيرو پياده كرده‏اند.ـ روميان: يهوديان و دولت‌هاي غربي كه وارد فلسطين شده‏اند.9
ـ سفياني كه در آن هنگام بر شام كاملاً مسلط شده است.10
ـ دو نفر به نام «عبدالله» كه در روايات ما توضيح خاصي درباره آن‌ها اشاره نشده و احتمالاً هم پيمان غربي‌ها باشند.ـ «قيس» كه مركز فرماندهي‏اش در مصر است.ـ يكي از بازماندگان عباسيان.11
نكتة قابل توجه و حائز اهميت اين است كه روايات تأكيد دارند كه در اين جنگ و به خصوص در ميان كشته‏هاي آن شيعيان ديده نمي‏شوند؛
آيانمي‏بينيد كه دشمنان شما در معاصي خداوند كشته مي‏شوند، بدون آن‌كه شماحضور داشته باشيد در حالي كه شما با آرامش و امنيت در گوشه خانه‏هايتاننشسته‏ايد، برخي از آن‌ها، برخي ديگر را بر روي زمين مي‏كشند. سفياني عذابمناسبي براي دشمنان شما و نشانه‏اي براي خودتان است.وقتي آن فاسق سربه شورش برداشت، شما (شيعيان) اگر يك يا دو ماه پس از شورش او از خودحركتي نشان ندهيد، به مشكلي بر نخواهيد خورد تا اين كه بسياري از خلق،منهاي شما كشته شوند.12

7. پيروز ميدان قرقيسيا

با درنظر گرفتن اين كه سفياني پس از اين جنگ آنقدر قوي و توانمند است كه درابتدا به طور همزمان به ايران و عراق به خصوص شهرهاي شيعه نشين حملهمي‏كند و اندكي بعد در چهار منطقه شام، عراق، ايران و حجاز سپاهيانش حضورجدي و فعال دارند، مي‏توان وي را پيروز ميدان قرقيسيا بدانيم.13

8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها

روايات تعداد مختلفي را براي كشتگان اين نبرد ذكر مي‏كنند:ـصد هزار نفر: [سفياني] سپاهيانش را به قرقيسيا مي‏رساند و در آنجا هم بهجنگ كردن مي‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمكاران كشتهمي‏شوند. پس از آن سفياني سپاهي را به كوفه گسيل مي‏دارد.14
ـ چهار صدهزار نفر: شهري در طرف شرق ساخته مي‏شود كه در آن حوادثي روي مي‏دهد كههرگز مردم آن زمان نظيرش را نديده باشند. ... و يك حادثه ديگر در شام رويمي‏دهد كه مجموعاً چهار صد هزار كشته بر جاي مي‏گذارد... .15
ـ از هرنه نفر، هفت نفر: قطعاً نهر فرات از كوهي از طلا پرده برمي‏دارد كه مردمبراي رسيدن به آن به جان يكديگر مي‏افتند و از هر نه تن، هفت تن كشتهمي‏شود.16
ـ نود درصد يا (نه‌دهم) مردم: فرات از كوهي از طلا پردهبرمي‏دارد... و از هر صد نفر، نود نفر در اين نبرد كشته مي‏شود17 و قيامتبرپا نمي‏شود مگر اين كه ... نه دهم آن‌ها كشته مي‏شود.18
ـ نود و نهدرصد مردم: قيامت برپا نمي‏شود تا اين كه ... از هر صد نفر، نود و نه نفركشته مي‏شود. هر يك از آن مردمان مي‏گويد، شايد من همان باشم كه نجاتمي‏يابد.19
ولي آنچه مسلم است اين كشته‏ها به هر تعداد كه باشند، دفن نشده و خوراك حيوانات مي‏گردند:هماناخداوند در قرقيسيا سفرة پر از طعامي دارد كه سروش آسماني از آن خبر مي‏دهدو ندا مي‏كند كه اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين براي سير شدن از گوشتتن سمتگران بشتابيد.20
حجت‌الاسلام علي كوراني در كتاب خويش با عنوان عصر ظهور، چنين مي‏نويسد:چنان‌كهروايت اشاره مي‏كند، عرصه نبرد، بيابان خشك و بي‏آب و گياه است و آن‌هااجساد كشتگان خود را دفن نمي‏كنند و يا قادر به دفن آن‌ها نيستند.21

9. نحوة جنگيدن در قرقيسيا

همان‌گونهكه در روايات متعدد و مختلفي كه درباره قرقيسيا ذكر شد، ديديم، هيچاشاره‏اي وجود ندارد كه اين جنگ صورت خاصي داشته و يا در آن از ابزار خاصيبراي كشتن افراد استفاده بشود.

10. زمينه‏سازي براي قرقيسيا

همانطور كه ديديم آنچه در روايات اسلامي آمده اين است كه در ابتداي شورشسفياني، شيعيان بايد هيچ حركتي از خود نشان ندهند و از تمام حوادث آن صحنهو فعاليت‌هاي او خود را بر كنار بدارند.

11. ميزان احتمال وقوع نبرد قرقيسيا

بنابر روايات متعدد پنج حادثة حتمي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق مي‏افتند:شورشسفياني، قيام يماني، نداي آسماني در بيست و سوم ماه رمضان، شهادت نفس زكيهو فرو رفتن سپاه سفياني در (سرزمين) بيداء در بياباني ميان مكه و مدينه.22
بقيهحوادث نيز در عين آن كه احتمال وقوعشان بسيار زياد است، از احتمال بروز «بداء» در مورد آن‌ها نيز نمي‏توان چشم‏پوشي كرد23يعني احتمال واقع نشدنآن‌ها ‏بايد به طور جدي مورد نظر قرار گيرد؛ جريان قرقيسيا نيز از اينقاعده مستثني نيست.نكته‏اي كه ذكر آن در اين جا خالي از لطف نمي‌باشد،اين است كه بيان فرو رفتن سپاه سفياني (خسف) در سرزمين بيداء در ميانعلائم حتمي ظهور و در حالي كه خود سفياني هم يكي از افرادي كه نابودمي‌شوند شمرده شده، بيانگر عدم قطعيت ديگر اخباري است كه پس از وقوع آنحادثه به نحوي با سفياني مرتبط مي‏شود. البته فراموش نكنيم كه با استنادبه حتمي بودن شورش سفياني و جايگاه ويژه نبرد قرقيسيا در مين روايات،مي‏توان ادعا كرد كه احتمال وقوع اين وقايع از بقيه حوادث مطرح شده درروايات بيشتر است.

12.آثار پيشيني قرقيسيا

همان‌طور كه ديديم قبول كردن يا قبول نكردن و عدم اعتقاد به وقوع جنگ قرقيسيا اثرخاصي را ايجاد نمي‌نمايد.

آرماگدون

اكنون ويژگي‌هايي را كه دربارة جنگ آرماگدون گفته مي‌شود مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

1. موقعيت جغرافيايي آرماگدون

خانم گريس‏ هالسل در كتاب تدارك جنگ بزرگ مي‏نويسد:براياين كه به تپه «مجدّو» برويم، از «تل‏آويو» حدود 55 مايل به طرف شمال سفرمي‏كنيم، و به محلي مي‏رسيم كه در 20 مايلي جنوب - جنوب شرقي «حيفا» قراردارد و فاصلة آن از درياي مديترانه حدود 15 مايل است.24
كه البته ويمطالب ديگري را هم درباره اين شهر به نقل از همراه خود نقل مي‌كند وليوقتي دربارة تطبيق آن مكان با محل موعود جنگ آرماگدون مي‏پرسد، جوابمي‏شنود:شما همين اسم ـ يعني مجدّو ـ را بگيريد. كلمة «هار» (كه درزبان عبري به معني كوه مي‌باشد) را به آن اضافه كنيد؛ اين دو كلمه به شما «هارمجدّو» را مي‏دهد كه ما آنرا «هارمجدون» [= آرماگدون] ترجمه مي‏كنيم.هالسل خود مي‏گويد:درحالي كه او صحبت مي‏كند، من مي‏كوشم استدلال او را با جستجوي كوه دنبالكنم، امّا كوهي پيدا نمي‏كنم. امّا با همه اين‌ها آيا هارمجدّو (كوهمجدّو) بر يك محل دلالت مي‏كند يا يك رويداد.25
به عبارت ديگر اگر واقع‏گرايانه بخواهيم نگاه كنيم:
1.
ابداً معلوم نيست كه منظور از آرماگدون مورد بحث يك محل است يا اتفاق!
2.
به فرض كه آنرا بدون دليل به نام محل تفسير كنيم، باز هم قابل تطبيق برمحل مورد ادعا نيست و اعتقاد مبلغان انجيلي مسيحي را اثبات نمي‌نمايد زيرااساساً در آن منطقه چنين كوهي وجود ندارد بلكه دشت مجدو (مگدو) وجود دارد،نه كوه مجدو.26
3. از همه مهم‌تر اين كه حتي اگر با تسامح بگوييمهارمجدون اين جا است مسئلة تحريف كتاب مقدس پيش خواهد آمد و آن موضوعينيست كه بتوان به راحتي از آن چشم‏پوشي كرد و با در نظر گرفتن آن بنايتمام تسامح‌هايي را هم كه به كار برده بوديم فرو مي‏ريزد و ديگر چيزي باقينمي‏ماند كه بخواهيم درباره‏اش اغماض به خرج دهيم.پس:اصلاً مشخص نيست كه آنچه آرماگدون (هارمجدون) خوانده مي‌شود، چيست يا در كجا قرار دارد.

2. پيشگويي‌ها دربارة آرمگدون

جريان «مسيحيان صهيونيست» كه همان مبدعان و مبلغان وقوع آرماگدون مي‌باشند، تمامرفتارهاي خود را منسوب به مشيت (تقدير) الهي كرده و در مسير تحققخواسته‌هايشان اقدامات خشونت باري را تدارك نموده‌اند و آنان پيشگويي‌هايكتاب مقدس را بهانة اين اعمال خود قرار داده‌اند تا آنجا كه با استفاده ازقدرت رسانه‌اي فوق‌العاده‌اي مدام كه تبليغ مي‌كنند خداوند مقرر كرده است،بشر هفت دوران از مشيت الهي را از سر بگذارند كه يكي از آن‌ها «جنگهسته‏اي آرماگدون» است.اما جالب آن است بدانيم كه واژة هارمجدون تنها يكبار در انجيل آمده است؛و ايشان را [نيروهاي اهريمني] به موضعي كه آن را « هارمجدون» مي‌خوانند، فراهم آورند.27
آشكار است كه اين عبارت اساساً مدعاي آنان را اثبات نمي‌كند، بلكه ريشه‌هاي آنرا بايد در اهداف خارج از كتاب مقدس آنان دنبال نمود.و لذا اگر بگوييم كه آرماگدون حتي در ميان پيشگويي‌هاي تورات و انجيل تحريف نشده نيز وجود ندارد، سخني گزاف نگفته‏ايم. 28

3. نبرد بزرگ آرماگدون

مسيحيانصهيونيست مي‌گويند كه پيش از ظهور (مجدد) مسيح و برپايي قيامت و پس از يكدورة فلاكت 7 ساله كه منجر به نبرد با دجال مي‏شود، جنگ آرماگدون اتفاقمي‏افتد.29 آنان براي اين درگيري ويژگي‌هاي منحصر به فردي بيان مي‌كنند كهپس از اين خواهيم ديد كه حتي معتقدند وقوع اين جنگ بزرگ جهاني بسيار نزديكاست و نسل فعلي بشريت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود.30
اعتقاد به اينامر موهوم چنان در ميان سياست‌گزاران آمريكايي نفوذ كرده است كه بسياري ازسياست‌هاي رييس جمهورهاي گذشته و كنوني آمريكا در راستاي عملي شدن اين جنگمقدس بوده تا آنجا كه آنان حتي در سياست اقتصاد نيز تلاش مي‏كردند ميزانكمك‌هاي دولت آيالات متحده به اسراييل، افزايش يابد.31

4. انگيزه درگيري و رويارويي

مسيحياناصولگرا جنگ آرماگدون را با پسوند مقدس توصيف مي‏كنند32 و نوع بياندسته‏بندي طرفين درگير در ميدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبي و با عنوان «مؤمن»، «كافر» و «مشرك» است كه به خوبي نشان دهندة ديني جلوه دادن اينجنگ است. خلاصه اين كه همه آن‌ها كه ادعا مي‏شود در آرماگدون مقابل همديگرمي‏ايستند براي دفاع از دين و آيين و مرام خودشان خواهد بود.

5. زمان وقوع نبرد آرماگدون

همان‏طوركه پيش از اين متذكر شديم مسيحيان صهيونيست عنوان مي‌كنند اين اتفاق درآينده‏اي بسيار نزديك و طي چند سال آينده به وقوع خواهد پيوست و اندكي پساز آن مسيح(ع) ظهور خواهد كرد و بر دجال فائق خواهد ‏آمد.جالب استبدانيم كه پيروان اين جريان وقوع دو نشانه را پيش از رخ دادن آرماگدون ذكرمي‌كنند و براي اين دو نشانه هم ترتيب و توالي زماني قائلند:
1.
تجديد بناي هيكل (معبد) سليمان: معبد سليمان كه نماد حكومت جهاني دولتيهود است پيش از برقراري حكومت جهاني مطلوب آن‌ها مي‏بايد برپا شود، و بهمنظور وقوع اين امر بر وجوب و لزوم قطعي حيات و كمك به اسراييل و مهاجرتتمام يهوديان دنيا به فلسطين اشغالي تأكيد شديدي مي‌كنند. راه وصول به اينمقصود نيز تخريب مسجدالاقصي است و مي‌گويند بايد معبد به‌جاي مسجد ساختهشود؛33 حتي اگر به قيمت آغاز جنگ جهاني سوم باشد.34
2. تولد گوسالة سرخموي: يهوديان ادعا مي‏كنند كه در هنگام بناي معبد و پيش از شروع عملياتساخت لازم است مراسم «تطهير» انجام شود و براي انجام آن مي‏بايستگوساله‏اي سرخ موي كه ويژگي‏هاي خاصي دارد، با آداب مخصوص به خود قربانيگردد.35
در چند دهة اخير يهودياني با استفاده از دانش ژنتيك اقدام بهاصلاح نژادي گاو براي توليد اين گوساله كرده‏اند و چندي پيش ادعاي موفقيتدر اين راستا را نمودند كه اين ادعا مورد تأييد مؤسسه معبد واقع دراورشليم قرار گرفت و اكنون اين حيوان سه ساله است.36
يهوديان براي نيلبه تخريب مسجدالاقصي با قاطعيت تصميم دارند كه حداقل در ابتداي هر ماه بهطور جدي براي تحقق اين تصميم شوم اقدام كنند كه تنها در سال جاري شاهد چندمورد تقابل بسيار جدي ميان يهوديان با مسلمانان در اطراف قدس بوده‏ايم.37

6. طرفين درگير در آرماگدون

ادعا مي‏شود در ميدان آرماگدون دو سپاه رودرروي همديگر قرار مي‏گيرند:
1.
مؤمنان: يهوديان و هم پيمايان آن‌ها (مسيحيان صهيونيست)
2.
كفار و مشركان: كمونيست‌ها (شوروي (روسيه)، چين، كوبا و كره شمالي) ومسلمانان،38 كه عمدتاً شيعيان مد نظر قرار گرفته‏اند. در اين ميان جايگاهويژة ايران، سوريه، لبنان و عراق39 را نمي‏توان ناديده گرفت.40
نكتهقابل توجه اين جاست كه تا قبل از فروپاشي شوروي، عنوان «امپراتوري شيطان» به آنجا اطلاق مي‏شد و منظور از آن در تبليغات مسيحيان صهيونيست، رهبريسپاه «شر» در جنگ آرماگدون بود41 و پس از آن، به خصوص بعد از حمله آمريكابه عراق، بارها از سوي آن‌ها ايران «محور شرارت» خوانده شده و هدف بعديحمله آنان اعلام ‏شده است.42

7. پيروز ميدان آرماگدون

بنابرآنچه مدعيان آرماگدون ادعا مي‏كنند مسيح مورد نظر آنان پس از كشتار بسيارياز حاضران در ميدان نبرد، پيروزمندانه از اين معركه بيرون خواهد آمد ومسيحيان صهيونيست هزار سال در خوشبختي بر جهان حكومت خواهند كرد.43

8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها

مدعيانمي‏گويند در اين جنگ بزرگ ميليون‌ها نفر كشته خواهند شد44 كه 3/2 ازيهوديان (غير صهيونيست) بخشي از آن‌ها خواهند بود و طي مدت هفت ماه اينكشته‏ها دفن مي‏شوند.45 كه البته گاه تا سه ميليارد نفر هم ذكر شده است.46

9. شيوة جنگيدن در آرماگدون

تماممتون مسيحيان صهيونيست جديد با توجه به برخي از عبارات كتاب مقدس بهآرماگدون كه در جاهاي مختلفي ذكر شده و شايد هيچ‌كدام ارتباطي نيز بايكديگر نداشته باشند ـ بيان مي‏كنند كه اين جنگ بزرگ، هسته‏اي خواهد بود وبه عنوان مثال از چرخبالي كه از عقب آن گازي كشنده منتشر مي‌شود و نظايرآن سلاح‌هاي كشتار جمعي سخن گفته‌اند.47

10. زمينه‏سازي براي آرماگدون

ازجمله اساسي‏ترين مسائلي كه ميان همة مسيحيان صهيونيست مشترك است و جملگيبر آن اتفاق دارند، اين است كه ما هم‌اكنون در آخرالزمان زندگي مي‏كنيم وزمينه‏سازي براي وقوع آرماگدون به عنوان مقدّمه ظهور مسيح، وظيفه ماست.48درهم تنيدگي عقايد مسيحيان صهيونيست و سياستمداران آمريكايي به حدي است درحال حاضر «كليد فهم سياست آمريكا»49 چيزي جز شناخت كامل و دقيق اين جرياننيست. در راستاي تبليغ اين جريان امروزه بيش از 1550 شبكه راديويي وتلويزيوني، 80,000 كشيش سخنران و مبلغ، 200 مؤسسه و كالج علمي، 100,000 ودانشجوي پروتستان به طور شبانه‏روزي مشغول فعاليت هستند50 و تنها درآمريكا مخاطبانشان در حدود جمعيت كل ايران است51 و در سطح كلان حتي رؤسايجمهور گذشته و حال اين كشور آرزو دارند آغازگر اين جنگ بزرگ جهاني باشند.52

11.عوارض اعتقاد به آرماگدون

مشكلاتيكه براي سوريه، عراق و ايران در خارج از آمريكا پيش آمده و حتي مشكلاتي كهگاه براي كل ساكنان زمين رخ مي‏نمايد، از همين روست.جيمز وات، وزير كشور اسبق آمريكا در جمع كميته مجلس نمايندگان اعلام كرد:به علت ظهور دوباره و قريب الوقوع مسيح نمي‏توانيم خيلي دربند نابودي منابع طبيعي خودمان [و صد البته ديگر كشورهاي جهان] باشيم. 53

12. ميزان احتمال وقوع آرماگدون

برخي از اشكالاتي كه مي‏توان به رؤياي غير قابل تعبيرآرماگدون وارد كرد، از اين قرارند:
1.
انتساب به كتاب مقدس كه آكنده از تحريفات است و حتي نسخه‏هايي كه در صدساله اخير منتشر شده‏اند، بنا به صلاحديد آن‌ها براي تحريف تاريخي قوميغير يهودي به طور جدي ويراستاري شده و مطالبي خاص را به عمد حذفكرده‏اند.54
2. انتساب رفتارهايي ناشايست و دور از مروت و جوانمردي بهپيامبر اولوالعزم الهي حضرت مسيح علي نبينا و آله و (ع). به عبارت ديگرحضرت عيسي(ع) هيچ‌گاه با آنچه مي‏گويند سنخيتي نداشته و نخواهد داشت.
3.
ويژگي‌هاي غيرقابل باور تصويف شده براي آن.55
4. هسته‏اي بودن جنگ.56
كهالبته اين‌ها غيراز آن اشكالاتي است كه ذيل هر عنوان به مناسبت از آن سخنگفتيم و در عين حال باز هم مي‏توان موارد ديگري را برشمرد كه همگي حاكي ازاين هستند كه ادعاي وقوع اين جنگ حز توهمي بيش نيست و احتمال وقوع چنينحادثه و پديده‏اي در حد صفر است و صيفي بعيد مي‏نمايد كه روزي شاهد چنينحماقتي از سردمداران خون آشام آمريكا و رژيم صهيونيستي باشيم

جدیدترین و بروزترین ها...
ما را در سایت جدیدترین و بروزترین ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : یوسف فرهنگ youseffarhang بازدید : 195 تاريخ : 1 / 12 / 1393 ساعت: 23:42